مصاحبه خواندنی سردار آزمون:
از تصمیم باشگاه زنیت شوکه شدم
مهاجم تیم ملی فوتبال ایران با اشاره به اینکه قید پول دیوانه کننده ای را در روسیه زد و به آلمان رفت، از شوکه شدنش با تصمیم باشگاه زنیت اطلاع داد و اظهار داشت: در خانه ام با بایر قرارداد بستم نه در هتل!
به گزارش دیجیپا به نقل از مهر، سردار آزمون پس از چند سال حضور در فوتبال روسیه و بازی در تیم های روبین کازان، روستوف و زنیت سنت پترزبورگ، در نهایت در زمستان گذشته به شکل عجیبی راهی بایر لورکوزن آلمان شد. در صورتیکه چند ماه تا آخر قرارداد آزمون با زنیت باقی مانده بود، او به صورت پنهانی و البته قانونی با باشگاه لورکوزن به توافق رسید و انتشار این خبر، خشم مدیران باشگاه زنیت را به دنبال داشت.
آزمون زمانی که با تیم زنیت برای اردوی آماده سازی در امارات بود، با لورکوزن قرارداد امضا کرد؛ آن هم در شرایطی که گفته می شد بازیکنان زنیت حق ترک هتل را نداشته اند. با اینحال سردار در یک مصاحبه جدید و جذاب، روند امضای قراردادش با لورکوزن را تشریح نمود و اظهار داشت که انگیزه اش برای پیوستن به لورکوزن مسائل مالی نبوده است. او همین طور اظهار داشت که قرار بوده تابستان گذشته به لورکوزن برود اما یک دفعه تصمیم مدیران زنیت عوض شده است.
* از تصمیم زنیت شوکه شدم
* قلبم در زنیت و ذهنم در لورکوزن بود
* از پول دیوانه کننده ای در روسیه گذشتم
* در خانه ام با لورکوزن قرارداد بستم نه در هتل!
* به زنیت گفتم وقت را تلف نکنید و دنبال مهاجم باشید
* روس ها می توانند راهی برای تحریم ها پیدا کنند
* با ماسک از هتل خارج شدم تا با لورکوزن قرارداد ببندم
* روبین کازان به من بد کرد
* قربان بردیف پدر فوتبالی من است
* در انتقال بردیف به تراکتور نقشی نداشتم
* آرتم زوبا پیر شده است و باید به لیگ دسته اول برود
این جملات بخشی از مصاحبه آزمون است که با «ولادیمیر کولوس» خبرنگار روسی انجام داده است. کولوس برای انجام این گفتگو، از روسیه به تهران و سپس به آزادشهر در شمال ایران سفر کرد و این مصاحبه را انجام داد. او علاوه بر مصاحبه، اطلاعات جانبی از کشور ایران عرضه و تصاویر متفاوتی را برای مخاطبان روسی از کشور ایران منعکس می کند.
* چگونه خودت را با آلمان تطبیق داده ای؟
- وقتی به جای جدیدی می روید سازگاری همیشه خیلی دشوار است. بخصوص به کشوری که قبلاً نرفته اید. یک فرهنگ جدید همیشه دشوار است. بعلاوه، برای من یک مشکل وجود داشت که دو یا سه ماه را در هتل گذراندم اما این بهانه نیست. من همیشه تلاش کردم حداکثر کار را انجام دهم و به تیم کمک کنم. هم اکنون شرایط خوب است. نظم و انضباط در آلمان بیشتر از صد درصد است. من اینجا را دوست دارم. تمرینات خیلی خوب است. شهری که در آن هستیم کوچک اما خوب است. من بوندسلیگا را دوست دارم چون سطح بسیار بالایی دارد.
* در مورد انضباط صد درصدی در آلمان گفتی. آیا این در روسیه متفاوت است؟
- کاملاً متفاوت می باشد، بله. کاملاً. آلمان به نظم و انضباطش مشهور است. آلمان ها و آلمان دراین زمینه اول هستند.
* آنقدر که دوست داری، در بایر بازی نکردی. از وضعیت ناراضی هستی؟
- وقتی برای نخستین بار به لورکوزن رسیدم، مصدوم شدم. مچ پای من هنوز از دیدار چلسی بهبود نیافته بود. برای من خوشایندترین موقعیت نبود اما خیلی سخت کار کردم. فکر می کنم دو ماه منتظر بودم و مدت زیادی به تنهایی تمرین کردم. بازگشت به بازی آسان نبود اما این خوب است. این فوتبال است. ما باید حرفه ای باشیم.
* در آلمان بیشتر از همه با لونف (دروازه بان روسی لورکوزن) ارتباط داری؟
- نه، من او را دوست ندارم. ما اصلاً حرف نمی زنیم. مدام به او می گویم از اینجا برو! (با خنده) شوخی کردم! البته که او بهترین دوست من است. در زنیت هم لونف بهترین دوست من بود. در لورکوزن هم همیشه با هم هستیم، تلاش می نماییم به هم نزدیک باشیم. ما رابطه فوق العاده ای داریم.
* لونف قبلاً گفته بود که تابستان گذشته با او تماس گرفتی و درباره لورکوزن و درباره تیم از او سئوالاتی پرسیدی.
- بله، تابستان گذشته همه چیز برای انتقال به بایر فراهم بود اما در آخرین ثانیه آنها… آقای مدودف (مدیرعامل باشگاه زنیت) اظهار داشت: ما به شما نیاز داریم. بدین سبب یک سال دیگر ماندم. مشکلی نبود. من زنیت را دوست دارم، آقای مدودف را دوست دارم. می دانم که او می خواهد بازیکنانش را حفظ کند. این فوتبال است و او هم مدیرعامل است. بدین سبب او می تواند هر کاری که می خواهد انجام دهد. من قرارداد داشتم و باید به آن قرارداد احترام می گذاشتم.
* بعد از آن که در تابستان گذشته اجازه جدایی از زنیت ندادند، انگیزه ات کمتر نشد؟
- قبلاً پذیرفته بودم که زنیت را ترک می کنم اما در آخرین ثانیه گفتند: نه، باید بمانی. بدین سبب بله - من شوکه شدم چونکه آماده بودم که بروم. همه آماده بودند. خانواده ام آماده بودند. قلب من با زنیت و ذهنم در لورکوزن بود. مزخرفات دیوانه کننده ای هم وجود داشت اما همه چیز اوکی است. ما بازی کردیم و قهرمان شدیم. بدین سبب من از نتیجه نهایی راضی هستم. مشکلی نیست.
* آیا زنیت قصد داشت تو را در روسیه با قرارداد جدید نگه دارد؟
- البته تلاش کردند. اما وقت آن بود که به اروپا بروم. من ۲۷ سال سن دارم. می خواستم در اروپا و در بوندسلیگا بازی کنم. این لیگ سطح بسیار بالایی دارد. بعلاوه، در روسیه، من قبلاً به همه چیز رسیده ام. بهترین گلزن، بهترین بازیکن فصل و قهرمان بوده ام. هر چیزی که ممکن بود را بردم. من به یک چالش جدید نیاز داشتم. اگر می ماندم اساسا حقوق بیشتری می گرفتم. بعلاوه، من یک پیشنهاد دیگر از روسیه داشتم. پول دیوانه کننده ای پیشنهاد کردند اما می خواستم در اروپا بازی کنم.
* آیا این پیشنهاد از لوکوموتیو مسکو بود؟
- من صحبت نمی کنم. شاید آنها نمی خواهند در مورد آن چیزی بگویند اما باور کنید این پیشنهاد خیلی خوب بود.
* پیشنهاد از تیم ورونژ بود؟
- ورونژ کیست؟
* آنها در این فصل به لیگ برتر راه یافته اند.
- نه
* از تیم اوفا بود؟
- (با خنده) نه!
* تصور کن زنیت به تو پیشنهاد تبدیل شدن به پردرآمدترین بازیکن روسیه را داده بود. آیا قبول می کردی بمانی؟
- به شما می گویم مبحث پول نیست. برای من پول همه چیز نیست. چیزی بیشتر برای خودم می خواستم. می خواستم در اروپا بازی کنم.
* چندین بار گفته ای که مبحث پول نیست. در همان زمان زنیت مدام به تو پیشنهاد قراردادهای جدید می داد.
- بله این درست است.
*تو به آنها نگفتی که پیشنهاد دادنشان بی فایده است؟
- اگر می خواستند به من پیشنهاد بدهند، مشکلی نبود. شاید من بازیکن خوبی برای آنها بودم که می توانستم به تیم کمک کنم. مدودف می توانست هر تعداد که می خواست به من پیشنهاد بدهد. مشکلی نبود، می فهمی؟ و من خیلی به او احترام می گذارم. هم اکنون هم گاهی با هم در ارتباط هستیم. ما رابطه خوبی داریم.
* اما فصل تمام نشد. در ژانویه شما محل اقامت زنیت (در امارات) را ترک کردی و به هتل بایر لورکوزن رفتی. ماجرا چه بود؟
- (با خنده) از کجا در مورد هتل می دانید؟ می توانستم پنج ماه پیش از اتمام قرارداد فعلی، قرارداد جدیدی امضا کنم. من کار اشتباهی نکردم. این کاری است که کاملاً همه انجام می دهند. بله، از هتل خارج شدم. بازیکنان برای خرید از هتل خارج می شوند. من هم رفتم تا قرارداد ببندم. این اتفاق پنج یا چهار ماه پیش از اتمام قرارداد من با زنیت افتاد. هر کسی می تواند این کار را انجام دهد. آنجا هم هتل نبود بلکه خانه ام بود. من کار اشتباهی نکردم.
* دو «اما» وجود دارد. ابتدا این که بازیکنان زنیت اجازه خروج از هتل را نداشتند.
- چه کسی این حرف را زده است؟ می توانستیم هر جا که می خواستیم برویم. می توانستیم هتل را ترک نماییم. اگر مجبور بودیم همیشه در هتل بمانیم، همه می مردیم!
- و دومین «اما». هیچکس در زنیت نمی دانست که در آن روز تو با بایر قرارداد امضا می کنی. وقتی لورکوزن پست گذاشت، برای همه، همچون سرگئی سماک (سرمربی زنیت) غافلگیرکننده بود.
- چه کار می توانستم بکنم؟ تصمیم گرفتم یک چالش جدید را بپذیرم. همین.
(بعد از این سوال سردار آزمون موبایل خویش را بر می دارد و مشغول تماشای فیلم مسابقه اسب دوانی می شود. اسب آزمون در این مسابقه سوم می شود و سپس مصاحبه ادامه پیدا می کند)
* نوشته بودند که به تیم دوم زنیت منتقل می شوی و جریمه هنگفتی شامل حالت می شود. آیا چنین چیزهایی بود یا فقط شایعه بود؟
- بامزه بود. به نظر من به اندازه کافی به زنیت کمک کردم. به آنها گفتم که می روم و منتظر من نباشید؛ زمان را تلف نکنید و به دنبال یک مهاجم جدید باشید. وقتی چنین چیزهایی را شنیدم… شوکه شدم. من زنیت را خیلی دوست دارم. از بین تمام تیم هایی که من برای آنها بازی کرده ام، زنیت همیشه برایم تیم شماره یک خواهد بود. وقتی خبر انتقال به تیم دوم را شنیدم قبول کردم. اگر به من می گفتند به تیم سوم برو بازهم حتما می رفتم.
* حضور در تیم سوم به سن و سالت نمی خورد.
- شاید فقط مرا می فرستادند تا با آنها تمرین کنم. آن موقع گفتم: حتی اگر مرا به تیم دوم تبعید کنند می روم.
* خبر انتقال به تیم دوم از رسانه ها آگاه شدید یا از مسؤلان زنیت؟
- فکر می کنم از رسانه ها. درست یادم نیست؛ یک جایی این خبر را خواندم.
* پس رسماً چنین صحبت هایی وجود نداشت؟
- نه
* وقتی از هتل زنیت خارج شدی، بدون ماسک بودی و خیلی زود مبتلا به کرونا شدی.
-نه! ماسک زده بودم و هیچکس مرا ندید. هر کس چنین چیزهایی می نویسد بسادگی دروغ می گوید.
* با وجود این، قیمت انتقال به بایر، مبتلا شدن به کرونا بود. آیا ارزشش را داشت؟
- مبتلا شدن به کرونا انتخاب من نبود. تنها کسی هم نبودم که کرونا داشتم. چهار، پنج بازیکن داشتیم که همزمان با من بیمار بودند. بعلاوه من مصدوم شدم. اگر کرونا نداشتم، باز هم نمی توانستم به صورت معمول تمرین کنم. مچ پایم صدمه دیده بود. این شرایط روی من تاثیری نگذاشته بود.
* زمانی که با بایر قرارداد امضا کردی، انتظار داشتی تا تابستان در زنیت بمانی. یا می خواستی زودتر بروی؟
- قرارداد من برای تابستان بود ولی باشگاه ها تصمیم گرفتند. آنها تصمیم گرفتند که در زمستان منتقل بشوم. البته من خودم می خواستم هر چه زودتر منتقل شوم. به باشگاه لورکوزن گفتم: اگر حالا امکان انتقال وجود دارد، این کار را انجام دهید. می خواستم هر چه زودتر بوندسلیگا را ببینم چون از لیگ روسیه بهتر است.
* سه هفته بعد از رفتن شما، اوضاع در روسیه به طرز قابل ملاحظه ای تغییر نمود. فکر می کنم متوجه منظور من شده اید. نخستین واکنش تو به این خبر (حمله نظامی روسیه به اوکراین) چه بود؟
- من نمی توانم در مورد «عملیات ویژه» چیزی بگویم. این برای سال ۲۰۲۲ وحشتناک است.
* بلافاصله بعد از آن فیفا به بازیکنان خارجی اجازه داد تا قراردادشان را تا آخر فصل تعلیق کنند. تصور نماییم که در زمستان به بایر نرفته بودی. آیا از این گزینه استفاده می کردی؟
- اگر قرارداد داشتم در زنیت می ماندم. برای من زنیت بهترین باشگاه دنیاست. یا یکی از بهترین ها. آنها همه چیز دارند. اوضاع خوب نیست اما در روسیه همه در امنیت هستند. اگر به بایر نمی رفتم، در زنیت می ماندم. مانند مالکوم و دیگران. آنها ماندند.
* اما یوری آلبرتو رفته است.
- شاید کسی به او سفارش بدی کرده است؟ یا… او چند ساله است؟
* ۲۱ یا ۲۲ سال.
- خب، او جوان است. اما می توانم بگویم که او تصمیم اشتباهی گرفت. او یکی از بهترین باشگاه های جهان را ترک کرد. باآنکه فکر می کنم زنیت واقعاً به او نیاز ندارد. آنها می توانند هر کس را که می خواهند بخرند.
* آنها حالا کاسیرا را از تیم سوچی خریده اند.
- عالی! برای من او بهتر از آلبرتو است. با اطمینان این را می گویم. او واقعاً بهتر است.
* ورزش روسیه هم شامل تحریم شده است. شما در ایران مدتهاست که با تحریم روبرو هستید. چه سفارش ای برای حل این مشکل داری؟
- نمی دانم چه بگویم. من سیاسی نیستم. فکر می کنم آنها بهترین راه را پیدا می کنند چون خیلی باهوش هستند.
* قربان بردیف سرمربی یک تیم ایرانی (تراکتور) شد. در رسانه های روسی شایعاتی وجود داشت در خصوص این که این تو بودی که او را به آنجا وصل کردی. حقیقت دارد؟
- ببین این که آیا من به او کمک کردم تا به تراکتورسازی برود؛ بله ولی من آنرا به باشگاه تراکتور پیشنهاد ندادم. این درست نیست. مدیران باشگاه به او پیشنهاد دادند و او فقط از من مشاوره خواست. من اهل ایران هستم و بردیف به من اعتماد دارد. بدین سبب او چیزهایی را با من در بین گذاشت. فقط بهترین چیزها را درباره تراکتورسازی گفتم و او تصمیم گرفت به ایران برود. همین.
* پس هنوز لیگ ایران را دنبال می کنی؟
- تراکتورسازی تیم مورد علاقه من در ایران است.
* بردیف شخص مهمی در زندگی تو است.
- واقعاً دلم برایش تنگ شده بود. وقتی همدیگر را دیدیم و صحبت کردیم خوشحال شدم. او فردی بسیار مثبت است. بردیف پدر فوتبالی من است. خوشحالم که در ایران کار خواهدنمود.
* آیا هنوز در مورد فوتبال از او راهنمایی می خواهی؟
- او از تمام پیشنهاداتی که من دریافت می کنم آگاه است اما فقط من تصمیم می گیرم که کجا بازی کنم. وضعیتم را بهتر از پدرم، مادرم یا هر کس دیگری می دانم. البته اگر شرایط سختی داشته باشم، اول از همه به قربان بردیف روی می آورم.
* وقتی یک سال قبل از وی در مورد انتقال به لورکوزن پرسیدی، چه پاسخی داد؟
- او اظهار داشت که تصمیم درستی است. همه چیز همین بود.
* نقش وی در انتقال شما به بایر چه بود؟
- او فقط واکنش مثبت نشان داد. همین.
* روبین کازان (نخستین تیم آزمون در روسیه) در این فصل به لیگ دسته اول سقوط کرد.
- جدی؟ روبین به لیگ اول سقوط کرد؟ نمی دانستم…
* آنها به تیم اوفا باختند و سقوط کردند. واقعاً نمی دانستی؟
- نه، نمی دانستم. من تیم قهرمان یعنی زنیت را دنبال می کنم. زنیت هیچگاه به من صدمه ای نزد اما روبین در یک زمان به من بد کرد. بدین سبب من به روبین فکر نمی کنم. برای من مهم این است که زنیت قهرمان شد.
* آیا دیگر با کسی از روبین کازان ارتباط داری؟
- نه
* زنیت چطور؟
- با بسیاری در ارتباطم. گاهی با موستاوی، گاهی با دالر.
* و از مربیان؟
- با تیموشچوک و با آقای سماک. ما رابطه خوبی داریم چون با هم دوستیم.
* آنها از شما نخواستند که برگردید؟
- (با خنده) نه، آنها از من می خواهند که در بالاترین سطح بازی کنم. آنها واقعاً این را می خواهند.
- با آرتم زیوبا در ارتباط هستی؟
- نه.
- آخرین باری که با او صحبت کردی کی بود؟
- حتی یادم نمی آید!
* زیوبا حالا او بدون تیم است. او زنیت را ترک کرد.
- چرا او به روبین نمی رود؟ شاید او می خواهد در اروپا برتر بازی کند. برو لیگ اول و آنجا بازی کن! چه مشکلی دارد؟
* به نظرت این لیگ برای او مناسب است؟
- او پیر شده است و این لیگ برایش خوب است.
* اگر یک گردشگر بخواهد به ایران بیاید، سه جایی که به او پیشنهاد می کنی کجاست؟
- شمال و جنوب ایران. (با مکث زیاد) و تخت جمشید.
* شهر گنبد چطور؟
- گنبد شهر من است ولی آنجا نرو (با خنده)
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب